شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی
امشب بسـاطِ شـادمـانی جـور بـاشداز فرش تا عـرش امتـداد نور باشد مژده که عالم غرقِ شور وشادمانیستدرخانۀ خورشید عالم گل فشانیست
هادی همان سرچـشـمۀ نـورِهدایتمـیـلاد او باشد سـراسـر با سـعادت ازهرنگاهش بر جهان برکت ببخشدآمدکه تا برشیعیان رحمت ببخـشد خـیـل مـلائک در طـوافِ اوبیایـند بال و پَرِخود بر وجـود او بـسـایند ما ریزهخـوارِسـفـرۀ اِبنالجـوادیـمازکـودکـی برآسـتـانش سرنهـادیم گردِحـریـمِ شمعِ اوپـروانـه هـستیمعمری گـدا ونوکرِاین خانه هستیم اوهادی این امت ونـورخـدا استاووارثِ عــلــمِ تـمـامِ انـبــیـااسـت سروِوَلا روشن ضمیراست وفروزانچشمِ سحردرکُنهِ اومبهوت وحیران در سیـنـه از عـطرِ دعا آکـنده باشدزیراکه بـا نـورِ خـدا زیـبـنـده باشد درجامعه نورِزلالش پاک و جاریستانـدیـشـۀ والای اوبـاغ بـهـاریست شهدِ کـلامش بـندبند آن هـویـداستآئـیـنـۀ ذاتِ خــداونــدِ تــعــالیسـت آن نـالههای آتـشـین وجـانـگـدازشسرشارازنـورِ نـیایش هرفـرازش این وسعتِ اندوه دربغـضِ نگاهشهرواژه اقیانوسی ازاشکِپگاهش جز حق نباشد کس انیسِ رمزورازشافلاک را جان میدهد رازونیازش او لالۀ اِبن الرضا مولا جـواد استعالم به یمنِ مقدمش مسرور و شاد است!